عــشــق یــعــنــی :

تـــو دمــای مــنــفــی بــیــســت درجــه کــاپــشــنــتــو دربــیــاری بــنــدازی رو عــشــقــتــــ .....

ایــنــقــد از ایــن حـــرکـــتــــ خــوشــم مــیــاد کــه نــگــو ...

به سلامتی بارونبه سلامتی بارون که معلوم نیست چند گیگ حافظه داره که این همه خاطره توش ذخیره شده

بچه ای گریه میکرد و میگفت :

هیچ کسی با من بازی نمیکنه!

تو دلم گفتم:

 تو بزرگ شو روزگار بازیهای زیادی باهات میکنه
 

در رویاهایت جایی برایم باز کن

جایی که بشود عشق را مثل بازی های کودکی باور کرد

خسته شدم از بی جایی

همه چیز زود شروع شد

عاشقی دلتنگی رفتن تو

اما نمیدانم چرا تمام نمیشود ؟

عشق تو در من

چقد دلواپسی سخته چقد دلشوره بی رحمه دارم دق میکنم بی تودلت اینو نمیفهمه

عشق

همین خنده های ساده توست

وقتی بـا تمـام غصه هایت میخنـدی

تـا من از تمـام غصه هایـم رهــا شوم...!!!

  کسی را عاشقانه ببوس که روی گونه هایش ته مانده بوس

دیگری نباشد

بوس بهترین سرقت دنیاست چون هم دزدیدنش حال میده هم

پس دادنش

طعم سیب میدهد لب هایت و من گناهکارترین حوای زمینم …

بهشت همینجاست ، در آغوش تو با لب های ممنوعه ات

بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی، تمام نمی شوند … !

همش به آغوششان بدهکار میمانی ! حضورشانگرم است ؛

سکوتشان خالی میکند دل ِآدم را … آرامش ِ صدایشان را کم

می آوری ! هر دم هر لحظه کم می آوریشان … و اینجا من کم

دارمت …

هر آنکس عاشق است از جان نترسد يقيــــن از بند و از

زنـــدان نترســـد دل عـــاشـــــق بــود گــــرگ گرســـنـه که

گرگ از هي هي چوپان نترسد

عشق آدم را به جاهای ناشناخته می برد مثلا به ایستگاه های

متروک به خلوت زنگ زده ی واگن ها به شهری که فقط آن را

در خواب دیده... وقتی عاشق شدی ادامه ی این شعر را تو

خواهی نوشت...

من واقعی‌‌ترین بانویِ افسانه‌های تواَم ... فرقی‌ نمی‌‌کند کجا

آغوش ت و هر کجا که باز شود ! باشکوه‌ترین قصرِ ِ دنیاست ..

قصری که تنها آ قایش تویی !!!

عاشقانه چشمهایم را میبندم و تو را در خیالم تصور میکنم

نمیدانم که چقدر خیال تو برایم لذت بخش است ،از هر چیز در

این دنیا برایم شیرین ترهستی پس چشمهایم را میبندم و با تمام

وجود احساست می کنم دوستت دارم

گفتی دوستیم,گفتم دوستیم,گفتی تا یک سال؟,گفتم نه,گفتی

تا آخر عمر؟,گفتم نه,گفتی تاروز قیامت؟,گفتم نه,گفتی پس

تا کی؟,گفتم دوستی ما "تا" نداره

لحظه ي قشنگيهـ : وقتي که اعصابتــــ خورده ولي عشقت مياد

دستت رو آروم مي گيره و فشارش مي ده آروم بگه چي شده ؟؟؟

و تو اينقدر آرومـــ مي شي که اگه صد سال بقيه مي نشستنــــد

و باهات حرفـــــ مي زدن آرامش نمي گرفتي . . .

سلامتی حرفائی که نه میشه اس ام اس کرد،نه میشه تو چت

تایپ کرد و نه میشه پای تلفن گفت...! حرفائی که برای زمانی

ست که تورا در آغوش دارم!

عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق

یعنی شب نخفتتن تا سحر عشق یعنی سجده با چشمان تر عشق

یعنی سر به دار اویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق

یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی سست و بی پروا شدن عشق

یعنی سوختن با ساختن عشق یعنی زندگی را باختن

نه در آغوشت گرفته ام نه تو را بوسيده ام نه حتي موهايت را 

نوازش کرده ام اما . . . ببين چگونه برايت عاشقانه مينويسم.

مــن عـاشـق تــو هـسـتـم … عاشق چشمانى که اقیانوسى از 

آرامش را در خود دارد عاشق دستانى که خداوند، نوازش را با

الهام از آنها معنا کرده است ! و عاشق لبخندى که زیبایى را

تمام و کمال به تصویر مى کشد.

پرستوی من تویی می آیی بهار میشوم ؛ می روی ، پاییزم عادت 

کوچ را فراموش کن بیا و نرو بیا و به من کوچ کن و فصلِ مرا

بهار باش تا همیشه …

دلم که با تو باشد، تنها چیزی که به یادش هستم تصور نام

توست کنار نامم.. بدون هیچ چیز اضافه دیگری، بدون هیچ

ترسی از افشای خاطر خواهیم،.. می دانی به سرم زده است

بروم وسط شهر نامت را با تمام وجود فریاد بزنم، شاید اینطوری

لاقل کسی باشد کاری از دستش براید.. میدانی به تو رسیدن به

رسواشدنش می ارزد.. می دانی؟..